هفت کشور
نویسنده : محمد علی جمال زاده
زبان:فارسی / قالب:PDF / صفحات: ۲۳۰
دانلود کتاب هفت کشور| محمد علی جمال زاده
درباره کتاب
هفت کشور مشتمل بر عده ای چند از قصص و حکایات که هریک در جایی و در زمانی و اغلب به فاصله های زمانی و مکانی بسیار به فارسی ترجمه شده است.
فهرست راز حقیقت / آناتول فرانس یک نفر آدم چقدر خاک لازم دارد / لئون تولستوی قصه رجبعلی یا در بیان تکوین عقاید و اوهام / آناتول فرانس زندانی / ویلیام س. مارو ...
درباره نویسنده
سید محمدعلی جمالزاده (۲۳ دی ۱۲۷۴ در اصفهان- ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است.
او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند.
او نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت.
داستانهای وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز، و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانهاست.
وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۲ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
جمالزاده در خانوادهای مذهبی در اصفهان به دنیا آمد. او فرزند سید جمالالدین واعظ اصفهانی بود. واعظ اصفهانی در اصفهان زندگی میکرد، اما غالباً برای وعظ به شهرهای مختلف سفر میکرد. جمالزاده پس از ۱۰ سالگی پدر خود را در برخی از سفرها همراهی میکرد. وی به همراه خانواده در سال ۱۳۲۱ به تهران مهاجرت کرد.
جمالزاده حدود دوازده سال داشت که پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. در دوران اقامت او در بیروت؛ اوضاع سیاسی ایران تغییر کرد، در آن زمان محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادیخواهان با مشکلاتی مواجه شدند. پدر جمالزاده خود را به همدان رساند تا از آنجا به عتبات فرار کند، ولی در آنجا دستگیر شد و به بروجرد برده شد. امیر افخم، حاکم بروجرد دستور اعدام او را صادر کرد.
جمالزاده در بیروت با ابراهیم پور داود و مهدی ملکزاده فرزند ملک المتکلمین چندین سال همدوره بود. در سال ۱۹۱۰ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به اروپا برود. سپس از راه مصر عازم فرانسه شد. در آنجا ممتازالسلطنه سفیر ایران به وی پیشنهاد کرد که برای تحصیل به لوزان سوئیس برود. سید محمدعلی تا سال ۱۹۱۱ در لوزان بود، پس از آن به شهر دیژون در فرانسه رفت و دیپلم حقوق خود را از دانشگاه آن شهر گرفت.
جمالزاده در زمستان ۱۳۷۶ پس از آن که از آپارتمانش در خیابان «رو دو فلوریسان» ژنو به یک خانه سالمندان منتقل شد درگذشت. بنا بر نوشتهٔ ثبت شده در کنسولگری ایران در سال ۱۳۷۰، پس از درگذشت او ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شدهاست. جمالزداه روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ در شهر ژنو- کنار دریاچه لمان-در سن یکصدو دو سالگی درگذشت.
او بسیاری ازاین مطالب را در نوشته های متعدد بازگو کرده است.جمالزاده فعالیت فکری و نویسندگی را با پژوهش آغاز کرد و پیش از آن که به داستان نویسی آوازه مندی بیابد، نویسنده مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی بود. گنج شایگان پنج سال پیش از یکی بود یکی نبود( ۱۳۴۰ ق) منتشر شد.
تحقیقات متعددش درباره روابط روس و ایران و حدود پانزده مقاله تحقیقی دیگر که در کاوه به چاپ رسید همه پیش از یکی بود یکی نبود منتشر شدند.
جمالزاده نویسندگی را با مجله کاوه آغاز کرد و پس از آن که کاوه تعطیل شد به همکاری جوانانی که در اروپا درس می خواندند مرتصی یزدی، غلامحسین فروهر، حسن نفیسی، مشفق کاظمی، احمد فرهاد، تقی ارائی که مجله فرنگستان را در برلن بنیاد نهاده بودند شتافت و مقاله هایی در آن مجله به چاپ رسانید. آنجا مطلبی درباره فارسی نوشت که میرزا محمدخان قزوینی را برانگیخت تا مقاله اساسی و معتبر و پر آوازه خود را در آنجا منتشر کرد.
جمالزاده با توقف انتشار فرنگستان به روزنامه های ایران رو کرد و در روزنامه های ایران آزاد، شفق سرخ، کوشش، اطلاعات، به چاپ نوشته هایی که بیشتر مطالب اجتماعی می بود پرداخت، تا آن که مدیری مجله علم وهنر را پذیرفت که در برلن انتشار می یافت. مؤسس این مجله ابولقاسم وثوق بود. هفت شماره از آن بیشتر منتشر نشد (مهر ۱۳۰۶-بهمن ۱۳۰۷) خودشان آن را مجله فنی و ادبی معرفی کرده اند.
علم و هنر نتوانست حتی به پایه ایرانشهر برسد. از جمالزاده در سال های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۱ نوشته زیادی به چاپ نرسید. در جریان های فرهنگی ایران در آن سال ها شرکت بارزی نداشت، جز اینکه به عنوان عضو وابسته فرهنگستان ایران انتخاب شده بود. با وجود این، همواره می کوشید مخاطبان فارسی زبان و هموطنان خود را داشته باشد. در زمان جشن هزاره فردوسی منحصراً یک مقاله به عنوان نه اندر نه آمد سه اند چهار ازاو در فردوسی نامه مهر( ۱۳۱۳)چاپ شد.
در جشن هفتصد ساله تألیف گلستان سعدی، کتابچه ای به نام پند نامه سعدی منتشر کرد ( ۱۳۱۷) مقاله ای درباره کتاب ( مندرج در مجله تعلیم و تربیت)، و مقاله ای در مجله موسیقی، و ترجمه قصه ای از آناتول فرانس در مجله مهر ( ۱۳۱۶) و ترجمه داستانی از اسکار وایلد در همان مجله( ۱۳۱۷) و چند مقاله در روزنامه کوشش، از جمله درباره کتاب زیبا نوشته محمد حجازی، حاصل آن دوره از نویسندگی اوست.مجله های تعلیم تربیت، مهر، موسیقی محل نشر نوشته های ادبی و فرهنگی او در آن دوره بوده است. جمالزاده، پس از شهریور ۱۳۲۰که مجله های مختلف ماهانه ادبی در ایران تأسیس شد، در غالب آن ها مقاله نوشت و داستان منتشر کرد. در سخن، یغما، راهنمای کتاب، وحید، ارمغان، هنر و مردم بیش از همه مقاله دارد.
در مجله کاوه، که محمد عاصمی در مونیخ به چاپ رسانید نیز مقاله های زیادی منتشر کرده است. او نمی توانست و نمی خواست با هم وطنانش بی رابطه بماند. آن ها را که در ژنو می دید (اعم از ادبا و فضلا و یا رجال سیاسی) به ذوق و شوق ملاقات می کرد و به صحبت با آنان می نشست. با غالب آن ها که در ایران اهل کتاب و قلم بودند مکاتبه مداوم داشت. هر کس به او نامه ای می نوشت پاسخی به تفضیل دریافت می کرد.
داستانها
یکی بود، یکی نبود /۱۳۰۰
عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) ۱۳۲۰
سر و ته یه کرباس /۱۳۲۳- ۱۹۴۴
دارالمجانین / ۱۳۲۱- ۱۹۴۲
زمین، ارباب، دهقان
صندوقچه اسرار /۱۳۴۲- ۱۹۶۳
تلخ و شیرین (۱۳۳۴) (۱۹۵۵)
شاهکار (دوجلدی) (۱۳۳۷)
فارسی شکر است
راهآبنامه
قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (۱۳۵۲) (۱۹۷۳)
قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷) (۱۹۷۸)
قلتشن دیوان (۱۳۲۵) (۱۹۴۶)
صحرای محشر
هزار پیشه (۱۳۲۶) (۱۹۴۷)
معصومه شیرازی (۱۳۳۳) (۱۹۵۴)
هفت کشور
قصههای کوتاه قنبرعلی (۱۳۳۸) (۱۹۵۹)
کهنه و نو
یاد و یاد بود
قیصرو ایلچی کالیگولا اطورروم
غیر از خدا هیچکس نبود (۱۳۴۰) (۱۹۶۱)
شورآباد (۱۳۴۱) (۱۹۶۲)
خاک و آدم
آسمان و ریسمان (۱۳۴۳) (۱۹۶۴)
مرکب محو (۱۳۴۴) (۱۹۶۵)
سه تار
جلال آل احمد
جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران در سال 1302 به دنیا آمد.
پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد.
جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درس ها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد: « دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. »
پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت.
ویژگی های آثار
به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیر گذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز .
آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد.
اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده هم اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات ، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد.
از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند.