دانلود مقالات چهارگانه باغ های ایرانی
1- هنجارهای باغ ایرانی در آیینه تاریخ
2- باغهای ایران و چهارباغ
3- باغ در شاهنامه فردوسی
4- باغ ایرانی چیست؟باغ ایرانی کجاست؟
برای دانستن و مطالعه بیشتر در ادامه می خوانید :
باغ های ایرانی، بهشت آسا و معنایی
مقالات مربوط به باغ های دوره اسلامی ،حاکی است که الگو ی باغات و جنات در این دوره برگرفته از بیان تمثیلی از بهشت و در طر احی آن ها ، به برداشت های تفسیری از قرآن استفاده شده است. اما مستند و الگوی خاصی ارائه نشده است و در اغلب این مقالات به هیچ یک از این تشبیه و وجه شبه به درستی یاد نگردیده است وبه عبارت دیگر، درباره صورت بهشت در فرهنگ مسلمین به تفصیل بحث نشده است. اما می توان اذعان کرد،ساخت باغ در ایران سابقه ای طولانی داشته و در تمام دوران ها بخصوص در دوره اسلامی مورد توجه بوده است . باغ ها در کل عملکردهای مختلفی داشته اند و در بعضی دوران ها باغ های عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته می شدند . در دوره اسلامی نیز ایجاد باغ ها و باغستان ها، همچنان مورد علاقه تمامی ساکنان مسلمان نشین و نومسلمانان سرزمین های اسلامی بوده و علاوه خاص این سرزمین ها بوده است .... درادامه مطلب بخوانید
جلوه ی باغ در فرهنگ ایران
باغشهر های ایران زمین ، چشم اندازی پرشکوه و قد برافراشته درشرق جهان، با زیبایی پردیس آسا وجلوه گردر پناه کوه هایی پرباران،چشمههایی جوشان،قنات هایی زلال و خفته دردل زمین، دشت های کم شیب و ملایم،یا خشک و تفتیده درپایین دشت.
باغشهرهای ایران زمین ، آرمان شهر مردمانی سخت کوش، که مدام درپی آب اند و به امید این اکسیر و مایه ی حیات است،تازندگی شان سبز و در پس ذهن شان تمنای بهشت. اقلیم شان، هرچند فلات است و کویری ،اما هیچ گاه زینخشکی و عطش زمین گریزان نبوده،ودردل سودایشان فردوس برین و بر همین دلدادگی است که معماریشان زیبا و نغز و به غایت شاعرانه در روی زمین، خلوتگاه ای برای غنودن در بهشت زمینی .
مردمان ما، پر عزم و توانایند و چون اراده کنند ،اکسیرحیات ( آّب) را با گذر فرسنگ ها از سرچشمه به جوی ها و رودها و استخرها می کشانند و معماران شان دانایان عاشق اند،که چون اشاره کنند با نظربازی شرقی ، طبیعت را مفتون خود کرده و هر وادی و بادیه را یکسره به آبادانی می کشانند. باد و آفتاب و خاک و آب، عشق و شور و مستی واندیشههای ناب ، کابین این دو عاشق و معشوق است .
این قصه باغ ایرانی است که بسیار کسان به روایت خود به قصه گوییاش پرداختهاند .باغ ایرانی آن گونه که از ایده و تعریف آن بر میآید، گذشته از این که فضایی است بهشت گونه، تامردمان در آن دمی بیاسایند و به شکر موهبت الهی بپردازند، بر لوح جان طبیعی و مهرآسای آن ، مفهومی نقش بسته است که راوی از روح شیفته ی مردم سرزمین مان است وبرآمده ازفرهنگ مان وشکل گرفته درآداب و رسوم مردمان است . اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهرهای تاریخی ما همواره رنگ خاک و طعم آب جاری در سرزمینمان را با خود دارند، دور از ذهن نیست؛که تصور کنیم باغهایمان نیز گذشته از اندیشههای شکلگیریشان، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانیاند. چه با نگاه تقدیس آب و خاک ،و چه آنکه باغ و باغشهریشان نماد فکر و اندیشه و عناصر هستی بخش شان گردد. و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه میکردند..... در ادامه مطلب بخوانید
باغ ایرانی؛ این طبیعت از پیش اندیشیده
آرایش معماری در سراسر اعصار ، منحصر به گل و گیاه بوده و می باشد . تعریف و واژه شناسی : باغ ایرانی آن گونه که از ایده و تعریف آن بر می آید گذشته از فضایی عملکردی که مردمان در آن دمی بیاسایند و تفرج کنند ، خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . باغهایمان در گذشته از اندیشه های شکل گیریشان ، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانی اند ، چه به آنگاه که با حفظ تقدیس آب را چنان در باغ میگرداندند تا باغشان نیز نماد تفکر و اندیشه و عناصر هستی بخششان گردد و چه زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه می کردند.
واژه باغ معادل پردیس است که از کلمه « پایری د آزا » ( به معنی محوطه محصور و مدور باغ ) از بوستان ریشه گرفته است که معرب آن« فردوس» است . باغ ایرانی به عنوان گونه ای از معماری برون گرای ایرانی در منطق و اصول شکل گیری فضا ارتباطی نزدیک با معناری درون گرا ( حیاط دار ) دارد . اصول باغ ایرانی از عقاید اسلامی نیز متأثر است . واژه پردیس به همان باغ های پیرامون خانه ها گفته می شده است . علامه دهخدا درباره معنی واژه پردیس می نویسد ؛" پردیس لغتی است ماخوذ از زبان مادی به معنی باغ و بوسان که این واژه در پهلوی ، پالیز شده و در فارسی دری هم به کار رفته است . باغ هم واژه ای فارسی که در پهلوی هم به همین شکل به کار رفته است . در وصف بهشت ، آیات و احادیث زیادی وجود دارد به طوری که در آن تصویر باغهایی زیبا و بس بزرگ با درختان تنومند و آبشارهایی دلپذیر و کاخهای شکوهمند با ستونها و سقف هایی بلند به دست می دهد و این بهشت دارای حوض بزرگی است و نهرهای زیادی در آن جاری است . آیات دیگری نیز در وصف بهشت آمده که گاهی آن را فردوس یا جنت نامیده اند در یک مورد نیز بهشت ، ارم نامیده شده و آن بهشتی است که روی زمین ایجاد شده بود .
به همین جهت همواره باغهای زیادی در ایران با نام های ،«باغ ارم»،« باغ رضوان»، «باغ فردوس»،« باغ مینو» و «باغ جنت» وجود دارد، که مفاهیم همگی آنها کنایه از بهشت است . مرحوم دکتر محمد کریم پرنیا ،باغ ایرانی را به پیوند فرخنده زیبائی و سودمندی می نامد .... در ادامه مطلب بخوانید
باغ های ایرانی ، در فضای معماری ایرانی
باغ ایرانی از قدیمی ترین و مهم ترین باغ های جهان به شمار می روند . باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی و کمتر متناسب با نیازهای آب قابل سنجش است . از زمان های قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده در موجودیت آتشکده های بزرگ و تقویت نمادین آنها ، سهم داشته است از زمان سومریان باغ ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد. زندگی در ایران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلی زندگی است . ایرانیان درخت را همراه با آب روان ترسمی کرده اند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است . پس از آب درختان مهم ترین نقش را در شکل گیری باغ ایرانی دارند . ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام ( اوروزا ) که صدمه زدن به گل و گیاه موجب ناراحتی و خشم او می شد . ایرانیان بسیار پیشتر از سایر اقوام و ملل پی بردند که باغ سازی اساس کشاورزی است و نیکوترین شیوه های باغ سازی را هم از زمان هایی دیرین به دست آورده بودند . در دوران اسلامی،باغ های انبوهی کاخ را احاطه می کردند و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظر گرفته می شد. به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صور قرینه فرا می گرفت . سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم می شد که از میان آن ها جوی های کوچکی می گذشت . این باغ ها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته می شوند از همان سده های نخستین هجری ، باغ سازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزهای می رود و به مرور زمان گستره خود را وسیع تر می کند . شیوه باغ سازی در کشورهای شرقی از باغ سازی ایران الهام گرفته است ، در دین اسلام کاشتن درخت پسندیده و از بین بردن و قطع بی مورد آن نکوهیده شمرده شده و در این مورد احادیث و روایات فراوانی در دست است.... در ادامه مطلب بخوانید
- جان بلامی فاستر ؛ برگردان مهرداد امامی
*مقدمه مترجم
متن پیش رو نخستین بخش ترجمهی فصل سوم کتاب مهم و روشنگر «سیارهی بیدفاع: تاریخچهی اقتصادی محیطزیست» (1999، انتشارات مانتلی ریویو) اثر جان بلامی فاستر است که در آن بلامی فاستر با نگاهی دقیق و ماتریالیستی به تاریخ تحول سرمایهداری سعی میکند از خلال آن تاریخچهای از محیطزیست و مسائل مرتبط به آن را ارائه دهد و نظریات شخصیتهایی چون مارکس و مالتوس را پیرامون مسائلی چون فقر، جمعیت و جمعیت اضافی تبیین کند. ....
***
عصر مرکانتیلیستها شاهد انکشاف سرمایهداری تجاری، ارضی و معدنی در
انگلستان بود که در قرن هجدهم جایگزین هلند به عنوان پیشرفتهترین اقتصاد
سرمایهداری شده بود. درآمد حاصل از تجارت ادویهجات، شکر، چای، قهوه،
تنباکو، طلا، خز و بردگان منجر به افزایش سودها در قالب نظم اجتماعی
پسافئودالی انگلیسی شد که در مناطق روستایی در شکل آنچه ریموند ویلیامز
«نظام ییلاقنشینی (country-house) قرن شانزدهم تا هجدهم» مینامید، تجلی
یافت.
این نظام که در آن مالکان ساکن در خانههای بزرگ، اراضی وسیعی را در
اختیار داشتند که دهقانان اجارهدار اداره و زارعان مزدبگیر بر روی آن کار
میکردند، با انقلاب کشاورزییی امکان یافته بود که در زمان مرکانتیلیسم رخ
داد. انگلستان در میان کشورهای اروپایی از این حیث که زارعان سنتی در همان
اوایل از آن ناپدید شدند، آن هم نخست در نتیجهی جنبش حصارکشی، قابل توجه
بود. درصد زمینهای کشاورزی انگلستان که با سنگچینها و دیوارهای سنگی
محصور شده بودند- برای اینکه مالکان روستانشین به لحاظ نظاممند انحصار
بیشتری داشته باشند- از 47 درصد در 1600 به 71 درصد در 1700 افزایش یافت. 6
میلیون آکر زمین بیشتر نیز در قرن هجدهم حصارکشی شدند. در پایان قرن
هفدهم، 40 درصد جمعیت انگلستان غالباً به منظور جستوجوی مشاغل صنعتی از
اشتغال کشاورزی خارج شدند. در پایان قرن هجدهم، حدوداً نیمی از زمینهای
زیرکشت در انگلستان تحت مالکیت 5000 خانواده بود، در حالی که نزدیک به 25
درصد از زمینها را فقط 400 خانواده در تصاحب خود داشتند.
این نظام، بهرغم نابرابری درونیاش، از بهرهوری بیشتری نسبت به هر آنچه
پیش از آن بود، برخورداری داشت. انقلاب کشاورزی به واسطهی ارائهی
محصولات جدید، بهبود روشهای کشت و زیرکشت بردن زمینهای بیشتر، تولید
کشاورزی داخلی در انگلستان را بین 1550 و 1750 به قدر کفایت افزایش داد تا
جمعیتی را تغذیه کند که در طول همان زمان دوبرابر شده بود، هر چند در عین
حال از سهم کشاورزی در اشتغال کامل کاست. شمار عظیمی از کارگران از مزارع
«رهایی یافتند» و در صدد یافتن شغل در صنایع شهرها برآمدند.
بدین ترتیب، این شرایط عرصه را برای انقلاب صنعتی که در اواخر قرن هجدهم
آغاز شد، فراهم نمود. انقلاب صنعتی شدتی جدید به رابطهی سرمایهداری با
محیطزیستش افزود. هرچند انقلابهای تجاری و کشاورزی دوران مرکانتیلیستی
شروع شده بودند تا رابطهی انسان با زمین را در مقیاسی جهانی دگرگون سازند،
اما مرکانتیلیسم اساساً مرحلهی گستردهای از توسعه بود که تغییراتش را به
واسطهی فرآیند تصاحب اکولوژیکی در عوضِ دگرگونی اکولوژیکی شدیدتر میکرد.
ظهور سرمایهداری ماشینی بود که انقیاد حقیقی منابع اصلی ثروت- زمین و
نیروی کار- را در دستان سرمایه ممکن کرد. سرمایهداری به تأثی از منطق
درونی خود در جهت کالاییسازی از این عناصر اصلی صنعت مانند زمین و کار که
باز هم بدون آسیبرسانی به بنیانهای طبیعی و انسانی هستی ناتوان از آن
است، خود را بیشتر و بیشتر در جنگ با محیطزیستش یافت.
این واقعیت مسلّم که انقلاب صنعتی تأثیرات اکولوژیک نامساعدی داشت، از
همان ابتدا قابل فهم بود. جیمز نازمیث، مخترع موتور بخار، با پیمایشی در
مورد فلزکاران حومهی کولبروکدیل در 1830 نوشت: «بخارهای اسید گوگرد که
دودکشها در هوا پخش میکنند، علفزارها را خشکانده و نابود کرده بود؛ و هر
چیز برگسانی به شکلی وحشتناک خاکستریرنگ بود- یعنی نشانهی مرگ نباتی در
غمگینانهترین وجه آن.» بدین ترتیب شگفتانگیز است که امروزه گاهی اوقات
گفته میشود که شرایط ناگوار انقلاب صنعتی منجر به رشد بلادرنگ نقّادی
محیطزیستی نشد. از این رو، اکولوژیست سیاسی، هانس-مگنوس آنزنسبرگر استدلال
کرده که آلودگی محیطزیستی مرتبط با «کارخانهها و معادن زغال سنگ
انگلیسی» میبایست «به خاطر بازتاب اکولوژیکی، غذا فراهم میکرد. اما چنین
مشاهداتی در کار نبودند. هیچکس از این واقعیات نتیجهگیریهایی بدبینانه
در مورد آیندهی صنعتیسازی نکرد.» آنزنسبرگر در این مورد اشتباه میکند.
شاعران، رماننویسان، روزنامهنگاران، پزشکان، تحلیلگران اجتماعی رومانتیک
و مدافعان طبقهی کارگر آشکارا به دهشتهای ناشی از نظام صنعتی جدید گواهی
میدادند. به زعم شاعر بزرگ انگلیسی، ویلیام بلیک، سوال اصلی بدین قرار
بود:
و آیا اورشلیم
اینجا در میان این آسیابهای پلید شیطانی
ساخته شده بود؟
اقتصاد سیاسیدانان آن زمان، چیزی را ارائه کردند که تبدیل به بحثی کلاسیک
در باب مناسبات میان اضافه جمعیت، فقر و فرسایش محیطزیستی شد. دو موضع
عمده به بحث گذاشته شد، یکی در ارتباط با نام توماس مالتوس و دیگری مرتبط
با کارل مارکس. حتی امروز، همانگونه که اقتصاددان شهیر محیطزیست، هرمان
دالی نوشته است، «سنتهای مارکسی و مالتوسی نمایانگر تبیینهای متضاد عمده
در مورد فقر در اندیشهی غربی هستند» که بدون آنها، مسائل محیطزیستی مدرن
را نمیتوان مدّ نظر قرار داد.....
در ادامه می توانید این مقاله را در «انسانشناسی و فرهنگ» مطالعه کنید ....