کتابخانه مجازی رویان ebook royan it

کتابخانه مجازی رویان ebook royan it

کتاب الکترونیک،نشر الکترونیک،نمایه ،فناوری رسانه آموزشی و مهارت آموزی؛ مقالات و اطلاعات علمی (ISI)
کتابخانه مجازی رویان ebook royan it

کتابخانه مجازی رویان ebook royan it

کتاب الکترونیک،نشر الکترونیک،نمایه ،فناوری رسانه آموزشی و مهارت آموزی؛ مقالات و اطلاعات علمی (ISI)

محیط‌زیست در زمان انقلاب صنعتی


ترجمه فصل سوم کتاب سیاره‌ی بی‌دفاع

- جان بلامی فاستر ؛ برگردان مهرداد امامی



*مقدمه مترجم

متن پیش رو نخستین بخش ترجمه‌ی فصل سوم کتاب مهم و روشنگر «سیاره‌ی بی‌دفاع: تاریخچه‌ی اقتصادی محیط‌زیست» (1999، انتشارات مانتلی ریویو) اثر جان بلامی فاستر است که در آن بلامی فاستر با نگاهی دقیق و ماتریالیستی به تاریخ تحول سرمایه‌داری سعی می‌کند از خلال آن تاریخچه‌ای از محیط‌زیست و مسائل مرتبط به آن را ارائه دهد و نظریات شخصیت‌هایی چون مارکس و مالتوس را پیرامون مسائلی چون فقر، جمعیت و جمعیت اضافی تبیین کند. ....


***

عصر مرکانتیلیست‌ها شاهد انکشاف سرمایه‌داری تجاری، ارضی و معدنی در انگلستان بود که در قرن هجدهم جایگزین هلند به عنوان پیشرفته‌ترین اقتصاد سرمایه‌داری شده بود. درآمد حاصل از تجارت ادویه‌جات، شکر، چای، قهوه، تنباکو، طلا، خز و بردگان منجر به افزایش سودها در قالب نظم اجتماعی پسافئودالی انگلیسی شد که در مناطق روستایی در شکل آنچه ریموند ویلیامز «نظام ییلاق‌نشینی (country-house) قرن شانزدهم تا هجدهم» می‌نامید، تجلی یافت.
این نظام که در آن مالکان ساکن در خانه‌های بزرگ، اراضی وسیعی را در اختیار داشتند که دهقانان اجاره‌دار اداره و زارعان مزدبگیر بر روی آن کار می‌کردند، با انقلاب کشاورزی‌یی امکان یافته بود که در زمان مرکانتیلیسم رخ داد. انگلستان در میان کشورهای اروپایی از این حیث که زارعان سنتی در همان اوایل از آن ناپدید شدند، آن هم نخست در نتیجه‌ی جنبش حصارکشی، قابل توجه بود. درصد زمین‌های کشاورزی انگلستان که با سنگ‌چین‌ها و دیوارهای سنگی محصور شده بودند- برای اینکه مالکان روستانشین به لحاظ نظام‌مند انحصار بیشتری داشته باشند- از 47 درصد در 1600 به 71 درصد در 1700 افزایش یافت. 6 میلیون آکر زمین بیشتر نیز در قرن هجدهم حصارکشی شدند. در پایان قرن هفدهم، 40 درصد جمعیت انگلستان غالباً به منظور جست‌وجوی مشاغل صنعتی از اشتغال کشاورزی خارج شدند. در پایان قرن هجدهم، حدوداً نیمی از زمین‌های زیرکشت در انگلستان تحت مالکیت 5000 خانواده بود، در حالی که نزدیک به 25 درصد از زمین‌ها را فقط 400 خانواده در تصاحب خود داشتند.
این نظام، به‌رغم نابرابری‌ درونی‌اش، از بهره‌وری بیشتری نسبت به هر آنچه پیش از آن بود، برخورداری داشت. انقلاب کشاورزی به واسطه‌ی ارائه‌ی محصولات جدید، بهبود روش‌های کشت و زیرکشت بردن زمین‌های بیشتر، تولید کشاورزی داخلی در انگلستان را بین 1550 و 1750 به قدر کفایت افزایش داد تا جمعیتی را تغذیه کند که در طول همان زمان دوبرابر شده بود، هر چند در عین حال از سهم کشاورزی در اشتغال کامل کاست. شمار عظیمی از کارگران از مزارع «رهایی یافتند» و در صدد یافتن شغل در صنایع شهرها برآمدند.
بدین ترتیب، این شرایط عرصه را برای انقلاب صنعتی که در اواخر قرن هجدهم آغاز شد، فراهم نمود. انقلاب صنعتی شدتی جدید به رابطه‌ی سرمایه‌داری با محیط‌زیستش افزود. هرچند انقلاب‌های تجاری و کشاورزی دوران مرکانتیلیستی شروع شده بودند تا رابطه‌ی انسان با زمین را در مقیاسی جهانی دگرگون سازند، اما مرکانتیلیسم اساساً مرحله‌ی گسترده‌ای از توسعه بود که تغییراتش را به واسطه‌ی فرآیند تصاحب اکولوژیکی در عوضِ دگرگونی اکولوژیکی شدیدتر می‌کرد. ظهور سرمایه‌داری ماشینی بود که انقیاد حقیقی منابع اصلی ثروت- زمین و نیروی کار- را در دستان سرمایه ممکن کرد. سرمایه‌داری به تأثی از منطق درونی خود در جهت کالایی‌سازی از این عناصر اصلی صنعت مانند زمین و کار که باز هم بدون آسیب‌رسانی به بنیان‌های طبیعی و انسانی هستی ناتوان از آن است، خود را بیشتر و بیشتر در جنگ با محیط‌زیستش یافت.
این واقعیت مسلّم که انقلاب صنعتی تأثیرات اکولوژیک نامساعدی داشت، از همان ابتدا قابل فهم بود. جیمز نازمیث، مخترع موتور بخار، با پیمایشی در مورد فلزکاران حومه‌ی کولبروکدیل در 1830 نوشت: «بخارهای اسید گوگرد که دودکش‌ها در هوا پخش می‌کنند، علفزارها را خشکانده و نابود کرده بود؛ و هر چیز برگ‌سانی به شکلی وحشتناک خاکستری‌رنگ بود- یعنی نشانه‌ی مرگ نباتی در غمگینانه‌ترین وجه آن.» بدین ترتیب شگفت‌انگیز است که امروزه گاهی اوقات گفته می‌شود که شرایط ناگوار انقلاب صنعتی منجر به رشد بلادرنگ نقّادی محیط‌زیستی نشد. از این رو، اکولوژیست سیاسی، هانس-مگنوس آنزنسبرگر استدلال کرده که آلودگی محیط‌زیستی مرتبط با «کارخانه‌ها و معادن زغال سنگ انگلیسی» می‌بایست «به خاطر بازتاب اکولوژیکی، غذا فراهم می‌کرد. اما چنین مشاهداتی در کار نبودند. هیچ‌کس از این واقعیات نتیجه‌گیری‌هایی بدبینانه در مورد آینده‌ی صنعتی‌سازی نکرد.» آنزنسبرگر در این مورد اشتباه می‌کند. شاعران، رمان‌نویسان، روزنامه‌نگاران، پزشکان، تحلیل‌گران اجتماعی رومانتیک و مدافعان طبقه‌ی کارگر آشکارا به دهشت‌های ناشی از نظام صنعتی جدید گواهی می‌دادند. به زعم شاعر بزرگ انگلیسی، ویلیام بلیک، سوال اصلی بدین قرار بود:
و آیا اورشلیم
اینجا در میان این آسیا‌ب‌های پلید شیطانی
ساخته شده بود؟
اقتصاد سیاسی‌دانان آن زمان، چیزی را ارائه کردند که تبدیل به بحثی کلاسیک در باب مناسبات میان اضافه جمعیت، فقر و فرسایش محیط‌زیستی شد. دو موضع عمده به بحث گذاشته شد، یکی در ارتباط با نام توماس مالتوس و دیگری مرتبط با کارل مارکس. حتی امروز، همان‌گونه که اقتصاددان شهیر محیط‌زیست، هرمان دالی نوشته است، «سنت‌های مارکسی و مالتوسی نمایانگر تبیین‌های متضاد عمده در مورد فقر در اندیشه‌ی غربی هستند» که بدون آن‌ها، مسائل محیط‌زیستی مدرن را نمی‌توان مدّ نظر قرار داد.....

در ادامه می توانید این مقاله را در «انسان‌شناسی و فرهنگ» مطالعه کنید ....